گنهکار اندیشناک از خدای بسی بهتر از عابد خودنمای

 

از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند : « احدی نیست که عمل و طاعت او باعث نجات او شود! » عرض کردند که : « شما نیز چنین نیستید؟ » فرمودند : « نه، من هم چنین نیستم، مگر این که رحمت خدا مرا فرا گیرد.» عُجب به ورع و تقوا و شکر و سخاوت و شجاعت و غیر اینها از صفات کمالیّه نفسانیّه ، معالجه اش این است که متوجّه شود به اینکه این صفات وقتی نافع و موجب نجاتند که عُجب با آنها نباشد، پس عاقل ، کی یک صفت بد را به خود راه می دهد که همۀ صفات نیک او را ضایع سازد؟ و چرا فروتنی و ذلّت را پیشنهاد خود نسازد تا فضیلتی بر فضیلتش افزاید و عاقبتش محمود گردد؟

[ محمودی گلپایگانی ، در محضر مجتهدی ، جلد دوم ، ص 114 و 115 ]

کأنّه فرزند پیغمبر است!

 

 

«… عَن الصّادِق علیه‌السلام: ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنکَ یا سَیِّدی ذِکرَ سَلمانَ الفارسی»، راوی می‌گوید زیاد می‌شنوم که یاد سلمان می کنی و از او زیاد یاد می‌کنید. - معلوم میشود مکرر در مکرر نام سلمان را می برده است - تعجّب کرده بود چیست که این قدر موجب شده شما به او توجّه دارید، یا شاید مثلاً به او محبّت دارید و از این قبیل. «فَقال: لاتَقُل «الفارسی» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدی»، یعنی نسبتِ او، فراتر از نسبت قومی و میهنی است؛ نسبت دینی است. این به هیچ وجه طعن به قوم فارسی نیست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مردم ایران تمجید کردند و می خواهد بفرماید این شخص عقیدتی است کأنّه فرزند پیغمبر است! «أَتَدری ما کَثرَةُ ذِکری لَه؟» [حضرت فرمود] می‌دانی چرا؟ «قُلتُ: لا. قال: ثَلاثِ خِصالٍ»، سه خصوصیت در سلمان بود که این موجب می‌شود که من او را زیاد یاد کنم و نام او را ببرم … . « إِيثَارُهُ هَوَى أَمِيرِالمُؤمِنينَ عليه السلام عَلَى هَوَى نَفسِه‏»، … یکی‌اش این است: میل امیرالمؤمنین را بر میلِ خود غلبه می‌داد. از این معلوم می‌شود که بیش از یک بار چنین چیزی اتّفاق افتاده که حضرت چیزی را اراده کردند، سلمان چیز دیگری در دل خود و در ذهن خود می‌خواسته است ولیکن میل و هوای امیرالمؤمنین را ( «هَوی» یعنی میل) بر میل خود ترجیح داده است. ببینید مقام امیرالمؤمنین را؛ … «وَ الثّانیَة: حُبُّهُ لِلفُقَراء وَ اختیارُه اِیّاهُم عَلی أَهلِ الثَّروَةِ وَ العَدَد»، [دوّم:] فقرا را دوست می‌داشت. بعضی‌ها از طبقه‌ی مستضعف جامعه اصلاً بدشان می‌آید؛ حاضر نیستند طرف آنها بروند، نگاه بکنند به آنها! خودشان را برتر از آنها می‌دانند؛ او نه؛ فقرا را دوست می‌داشت، آنها را بر اهل ثروت ترجیح می‌داد. … اینها درس است دیگر. … این خیلی امتیاز بزرگی است. … «وَ الثّالِثَة: حُبُّهُ لِلعِلمِ وَ العُلَماء»، یکی هم این [سوّمی]: جناب سلمان علم را دوست می‌داشت، علما را دوست می‌داشت. این سه خصوصیت در این بزرگوار، موجب می‌شود که امام صادق علیه السلام با آن جلالت و عظمت، نسبت به او گرایش پیدا کند، محبّت -یا تجلیل و تعظیم- نسبت به او بکند. … [ شرح حدیث از امام خامنه ای ( مدظلّه العالی ) در مقدمه درس خارج - 2/11/96 ]

شاید به دعای شما راه نجاتی پیدا کند !

 

در هر حال، از خدای مهربان در هر وقت، خصوصاً در خلوات، با تضّرع و‏ ‎‏استکانت و عجز و مذلّت بخواه که تو را هدایت کند به نور توحید، و قلب تو را منوّر کند به بارقه غیبیِ یک بینی و یک پرستی، تا از همه عالم وارهی و همه چیز را ناچیز دانی. و با تضرّع از آن ذات مقدّس خواهش کن که اعمال تو را خالص گرداند و تو را هدایت فرماید به طریق خلوص و ارادات. و اگر دارای حالی شدی، این بنده ضعیف بطّال خالی از حقیقت را که عمر خود را صرف هوی و هوس نموده و دل او از کدورت معاصی و امراض قلبیّه طوری شده است که هیچ نصیحتی و هیچ آیه و روایتی و هیچ برهان و دلیل و آیتی در او اثر نمی کند به دعایی یاد کرده، شاید به دعای شما راه نجاتی پیدا کند، زیرا که مؤمن را خدا ردّ نمی کند از درگاه خود و دعای او را می پذیرد‏‎.

‏ [ چهل حدیث ، نشر فرهنگی رجا ، 1368 ، ص 45 ]

نیرویی در برابر گناه!

 

 

بوعلی سینا، این فیلسوف بزرگ اسلامی، در پرتو اسلام یک سلسله مسائلی را طرح کرده است که قبل از او هیچ فیلسوف، یونانی و غیر یونانی، طرح نکرده است از جمله … می گوید … برای زندگی اجتماعی ضرورت دارد که بشر خدای خودش را بشناسد و پس از شناسایی متوجه بشود که از جانب آن خدا قانون عادلانه ای برای زندگی بشر وجود دارد و باز واجب و لازم است، عبادت وجود داشت باشد، عبادت هم تکرار بشود تا همیشه انسان یادش باشد که بنده است و خدایی دارد. وقتی که این تذّکر و تلقین در روحش وجود داشت جلوی معصیت و گناهِ او را می گیرد، می خواهد ظلم کند، نماز می آید جلوی چشمش مجسم می شود، می گوید تو که اعلام عبودیّت کردی، تو که گفتی من رها نیستم، (پس چرا می خواهی ظلم کنی؟!) … به این جهت عبادت واجب شده است تا در روح انسان چنین نیرویی پیدا بشود که در اثر این نیرو که تجدید عهد با ایمان است دائماً ایمانش تجدید بشود و این ایمان مانع گناه کردن بشود. [ مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، تهران ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، 1386 ، ص 67 و 68 ]

این عمل او حجابی است در مقابل آتش !

 

 

 

قالَ رَجُلٌ مِنْ عِرْضِ رَجُلٍ عِنْدَ النَّبِی صلی الله علیه و آله فَرَدَّ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ عَلَیهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ كَانَ لَهُ حِجَاباً مِنَ النَّارِ. ( روایت از الأمالی ، ص 339) در مجلس پیغمبر یک نفری متعرض عِرض و آبروی یک برادر مؤمنی شد . (حالا این عِرض و آبرو می تواند مربوط به مسائل ناموسی او باشد یا نه ، مر بوط به مسایل شخص او باشد. ) آن عده که آنجا نشسته بودند یک نفری حرف او را رد کرد. ( پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود)هرکسی که آبروی برادر مؤمنی را حفظ کند در مقابل کسی که متعرض آبروی او شده، این عمل او حجابی است در مقابل آتش ، در مقابل دوزخ . سلسله ارزشهای حاکم بر روابط اجتماعی اینهاست. اینها را باید یاد بگیریم، اینها را باید عمل کنیم . اگر این جور شد ، جامعه امن خواهد شد.

[ شرح حدیث ازامام خامنه ای(مدظلّه العالی) در مقدمه درس خارج 17/10/1396 ]