گريستن هاي شش گانه ي حسين عليه السللام
گريستن هاي شش گانه ي حسين عليه السلام
امام حسين عليه السلام در شش هنگام گريست:
نخست آن هنگام بود كه بر آن شد تا گام در ميدان نبرد نهد، كه در اين حال دختر خردسالش كه آن حضرت بسيار به او مهر مي ورزيد شتابان و فرياد كنان و با سري برهنه نزد پدر آمد و خود را بر جامه ي پدرش آويخت و عرضه داشت : آرام تر ، آرام تر ! از رفتن باز ايست تا ديگر بار رخسارت را بنگرم و از آن توشه گيرم ؛ كه بي گمان اين وداعي است كه بازگشتي ندارد، و آنگاه دست ها و پاهاي پدرش را غرق در بوسه نمود پس در اين حال حسين عليه السلام بر زمين نشست و دختر خردسالش را در آغوش نشاند وسخت گرييد و اشك هايش را با آستينش پاك مي كرد و مي گفت :
سَيَطُولُ بَعدِي يا سَكِينَه فَاعلَمِي مِنكِ البُكاءُ إِذِالحَمامُ دَهانِي
دخترم؛ سكينه ! بدان كه پس از آنكه مرگ بر من هجوم آورد ، گريستن تو به درازا خواهد كشيد و بسيار خواهي گرييد .
پس آيا دلي را مي توان يافت كه در چنين وداع درد آوري ، اندوهگين نشود و در غم فرو نرود.
دومين جايگاه آنگاه بود كه حسين عليه السلام بر سر پيكر در خون خفته ي برادرش آمد و او را بر زمين افتاده با مشكي پاره و دستاني گسسته از تن و به كناري افتاده يافت و در اين هنگام بودكه به سختي گريست.
سومين جايگاه آن هنگام بود كه برادر زاده اش قاسم آهنگ نبرد نمود و امام حسين عليه السلام دست در گردن برادرزاده انداخت و چنان سوزناكانه گريست كه بيهوش شد.
چهارمين جايگاه آن هنگام بود كه بر سر پيكر در خون آرميده ي برادر زاده اش قاسم نشست و پيكرش را در هم كوفته در زير سم اسبان يافت.
پنجمين جايگاه آن هنگام بود كه فرزند برومندش علي اكبر گام در ميدان نبردي بي بازگشت نهاد و در آن حال بود كه امام حسين عليه السلام ديدگان [اشك بار] خويش را فرو بست و محاسنش را به دست گرفت و آنگاه سر بر آسمان بلند نمود و پروردگارش را خواند.
و ششمين جايگاه آن هنگام بود كه خواهرش زينب سلام الله عليها را دلداري مي داد و او را از گريستن و ناليدن آرام مي ساخت كه ناگاه غم چنان بر آن حضرت چيره شد كه اشك از ديدگانش فرو ريخت و پس آنگاه به سختي از گريستن باز ايستاد . و تو اگر در اين حالت هاي غم بار انديشه كني در مي يابي كه آن كس كه دلي سليم و مهرورز و مهربان دارد از گريستن در اين حالات ناگزير است و همچنين در مي يابي كه امام حسين عليه السلام در هر يك از حالات ، رفتاري بجا و حكيمانه را از خود نشان داده است ، همان گونه كه در وداع دختر خردسالش و ديدار با برادرش كه در نزديكي آب با لبي تشنه و دستاني از تن گسسته فرو افتاده بود سخت گريست ولي در وداع با برادر زاده اش قاسم عليه السلام ، به آن سبب كه به ياد برادرش امام حسن عليه السلام افتاد چنان گريست كه بيهوش شد و همچنين آن حضرت در ديگر موارد نيز حكمت مندانه و سنجيده رفتار نمود .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ریحانه الرسول ساوه در 1397/07/22 ساعت 11:35:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |