چرا ما در هر ركعت نماز دوبار سجده مي كنيم ؟

چرا ما در هر ركعت نماز دوبار سجده مي كنيم ؟

شخصي از حضرت علي عليه السلام سوال كرد: چرا ما در هر ركعت نماز دو بار سجده مي كنيم ؟ همين طور كه يك بار ركوع ميكنيم يك بار هم سجده كنيم .چه حصوصيتي در خاك است؟ (البته مي دانيد كه سجده يك خضوع بالاتر و خشوع بيشتري از ركوع است ؛ چون سجده اين است كه انسان آن عزيزترين عضوش را -_ عزيزترين عضو انسان سر است ، آنجا كه مغز انسان قرار گرفته است و در سر هم عزيزترين نقطه پيشاني است _ به علامت عبوديت روي پست ترين چيز يعني خاك مي گذارد ، جبين بر خاك مي سايد ، اين طور در مقابل پروردگار اظهار كوچكي مي كند .)

امير المومنين اين آيه را خواند: مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ . اول كه سر به سجده مي گذاري و بر مي داري يعني مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ . همه ي ما از خاك آفريده شده ايم ، تمام اين پيكر ما ريشه اش خاك است ، هر چه هستيم از خاك به وجود آمده ايم . دو مرتبه سرت را به خاك بگذار ، يادت بيايد كه مي ميري و باز به خاك برمي گردي. دوباره سرت را از خاك بردار و يادت بيفتد كه يك بار ديگر از همين خاك محشور و مبعوث خواهي شد.

منبع : مجموعه آثار استاد شهيد مطهري ج 23، ص 528   (آزادي معنوي)

امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف

گاهی مثل دیشب
در ظلمات
هوا هوس باریدن می‌کند
باد میل تند وزیدن به سرش می‌زند
طوفان به پا می‌کند
در میان زمین و آسمان
و آسمان، هوای غرّیدن به سرش می‌افتد.
قطره‌های درشت باران
به برگ‌های در حال افتادن
شلّاق می‌زنند تا زودتر بیفتند.
غرّش آسمان
صدای طوفان
دانه‌های درشت باران
همه دست به دست تاریکی می‌دهند
تا دل آدم را سرای وحشت کنند.

?آقای من!
راستش اگر هوا بهاری باشد
و نسیم، صورت تک تک برگ‌ها را نوازش کند
و آسمان قطره‌های بارانش را
به آرامی روی سرِ زمین بغلتاند
باز هم بی‌صدای تو
شب‌ها با وحشتی وصف ناپذیر
به صبح می‌رسد.

?تا صدای شب بخیر تو نباشد
امیدی به شب‌های بی‌ترس نیست
و دیگر فرقی ندارد
چه شب‌های طوفانی
و چه شب‌های سکوت.

 منبع:

# بهانه  ـ بودن

# شب ـ بخير

# محسن ـ عباسي _ ولدي

 

 

 

 

امام كاظم عليه السلام و سازماندهي مبارزان مسلمان

امام کاظم علیه‌السلام و سازماندهی مبارزان مسلمان


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک آدمى که فقط مسأله مى‌گوید، کارى به حکومت و مبارزه‌ى سیاسى ندارد که زیر چنین فشارهایى قرار نمى‌گیرد . …ما خیال مى‌کنیم موسى‌بن‌جعفر علیه السلام، یک آقاى مظلوم بى سر و صداى سر به زیرى در مدینه بود و رفتند او را زندانى کردند و بعد مسموم کردند، از دنیا رفت، همین و بس، قضیه این نبود. قضیه یک مبارزه‌ى طولانى تشکیلاتى، یک مبارزه‌اى با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامى بود.»6۴/۰۱/۲۳

كليد واژه ها: امام موسي كاظم عليه السلام ، انسان 250 ساله

منبع: khamenei.ir

حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

مرحوم آيت الله ميلاني (ره) از مراجع بزرگ در مشهد بودند . يكي از ويژگي هاي آيت الله ميلاني اين بود كه نسبت به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

علاقه و ارادت خاص داشتند . از آيت الله ميلاني (ره) سوال كردند: انتظار ودعا براي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)    چه حكمي دارد ؟ وي پاسخ داد:

واجب است . تابلوي زيبايي سر ايشان به چشم مي خورد كه نام حضرت ولي عصر ارواحنا فداه بر آن نقش بسته بود تا هميشه ياد حضرت باشند. ايشان زير نام

امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)   مي نشستند و فرموده بودند زير نام آن حضرت اين بيت شعر را بنويسند:

           بالاي سرم نام تو را نقش نمودم     يعني كه سرمن به فداي قدم تو

بزرگواري از ايشان تقاضاي موعظه و نصيحت نموده بود. مرحوم آيت الله ميلاني فرموده بودند : هر روز بنشينيد يك مقدار با امام زمان   درد ودل كنيد . خــوب

نيست شيعه روزش شب شود و شَبش روز شود و اصلا به ياد او نباشد . بنشينيد چند دقيقه ولو آدم حال هم نداشته باشد ، مثلا از مفاتيح ، دعايـي بخوانـد ، با

همين زبان خودمان سلام وعليكي با آقا  كند . با حضرت درد ودلي كند . در زمان حضرت امام هادي عليه السلام شخصي از يكي از شهرهاي دور نامه اي نوشـت

كه آقا من دور از شما هستم ، گاهي حاجاتي دارم ، مشكلاتي دارم ؛ به هر حال چه كنم ؟ حضرت در جواب ايشان نوشتند:"إن كَانَت لَكَ حَاجَهٌ فَحَرِّك شَفَتَيك لبت

را حركت بده ، حرف بزن ، بگو . ما از شما دور نيستيم.”

منبع : موعظه خوبان /شماره /207

وضوي علي عليه السلام

ما ادعا مي كنيم كه شيعه علي هستيم . شيعه علي كه با اسم نمي شود برادر! آن كسي كه وضوي علي را شرح داده است مي گويد: علي بن ابي طالب آمد وضو بگيرد . تا دست به آب برد ( آن استحباب اولي كه انسان دستش را مي شويد) گفت : بسم الله و بالله ، اللّهُمَّ اجعَلني مِنَ التَّوّابينَ و اجعَلني مِنَ المُتَطَهِّرينَ به نام تو و به تو ، خدايا مرا از توبه كاران قرار بده ، مرا از پاكيزگان قرار بده ! توبه يعني پاكيزه كردن خود . علي عليه السلام وقتي سراغ آب مي رود ، چون آب رمز طهارت است به ياد توبه مي افتد . دستش را كه تميز مي كند ، به ياد پاكيزه كردن روح خودش مي افتد . به ما مي گويد وقتي با اين آب ، با اين طَهور ، با اين ماده اي كه خدا آن را وسيله پاكيزگي قرار داده است مواجه مي شوي، وقتي سراغ اين ماده مي روي ، چشمت به آن مي افتد و دستت را با آن مي شويي و پاكيزه مي كني ، بفهم كه يك پاكيزگي ديگري هم هست و يك آب ديگري هم هست كه آن پاكيزگي ، پاكيزگي روح است و آن آب ، آب توبه است . آن شخص مي گويد علي عليه السلام دستهايش را كه شست ، روي صورتش آب ريخت و گفت : اللهم بَيِّض وَجهِي يَومَ تَسوَدُّ فِيهِ الوُجُوه ُو لا تُسَوِّد وَجهِي يَومَ تَبيَضُّ فيه الوُجُوهُ . صورت را دارد مي شويد و برحسب ظاهر نوراني مي كند . وقتي كه صورتش را مي با آب مي شويد براق مي شود ولي علي كه به اين قناعت نمي كند ، اسلام هم به اين قناعت نمي كند . اين خوب است و بايد هم باشد اما بايد توام با يك پاكيزگي ديگر ، با يك نورانيت ديگر ، با يك سفيدي چهره ي ديگر باشد .فرمود: خدايا!چهره مرا سفيدگردان آنجا كه چهره ها تيره و سياه مي شود(قيامت) . خدايا !آنجا كه چهره هايي سفيد مي شود چهره ي مرا سياه مكن ، مرا رو سفيد گردان . آنجا كه افراد ، روسياه و يا رو سفيد مي شوند ، مرا رو سياه مكن . بعد روي دست راستش آب ريخت و گفت : اَللّهُمَّ اَعطِني كِتابي بِيَميني وَالخُلدَفِي الجَنانِ بِيَساري وَ حاسِبني حِساباً يُسراً  پروردگارا!در قيامت نامه ي اعمال مرا به دست راستم ده ( چون نامه ي عمل سعادتمندها به دست راستشان داده مي شود ). خدايا !در آنجا از من آسان حساب بكش (  به ياد حساب آخرت مي افتد ). بعد روي دست چپش آب ريخت و گفت : اللّهُمَّ لا تُعطِني كِتابِي بِشِمالِي وَ لا مِن وَراء ظَهرِ ي وَ لا تَجعَلها مَغلُولَةً إلي عُنُقي وَ أَعوذُ بِكَ مِن مُقَطَّعاتِ النّيرانِ پروردگارا ! نامه ي عمل مرا به دست چپم مده و نيز آن را از پشت سر به من مده ( نامه ي عمل عده اي را از پشت سر به آنها مي دهند نه از پيش رو كه آن هم رمزي دارد). خدايا ! اين دست مرا مغلول و غل شده در گردنم قرار مده . خدايا ! از قطعات آتش جهنم به تو پناه مي برم .مي گويد بعد ديدم مسح سر كشيد و گفت: اَللّهُمَّ غَشِّني بِرَحمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ خدايا !مرا به رحمت و بركات خودت غرق كن . مسح پا  را كشيد وگفت: اَللهُمَّ ثَبِّت قَدَميَّ عَلَي الصِّراطِ يَومَ تَزِلُّ فيهِ الاَقدامُ خدايا ! اين دو پاي مرا بر صراط ثابت بدار وملغزان ، آن روزي كه قدم ها مي لغزند  وَاجعَل سَعيي فيما يُر ضيكَ عَنِّي خدايا !عمل و سعي مرا ، روش و حركت مرا در راهي قرار بده كه رضاي تو در آن است .

وضويي كه اينقدر با خواست و خواهش و توجه توأم باشد ، يك جور قبول مي شود و وضويي كه ما مي گيريم جور ديگر.

 

 

پس نماز را نبايد استخفاف كرد و سبك شمرد . نبايد انسان كوشش كند كه در نماز فقط به واجباتش قناعت  كند و بگويد برويم ببينيم فتواي مرجع تقليد چيست ؛ آيا مي گويد سه تا سُبحانَ اللّهِ وَ الحَمدُلِلّهِ وَ لااِلهَ الَّا اللّهُ وَ اللّهُ اَكبَرُ بايد گفت يا يكي هم كافي است؟ مجتهد بايد فتوايش را بگويد. مجتهد مي گويد يكي هم كافي است ، احتياط مستحبي اين است كه سه تا گفته شود . ديگر ما نبايد بگوييم حالا كه گفته اند يكي كافي است ، ما هم يكي بيشتر نمي خوانيم . اين ، فرار از نماز است . ما بايد طوري باشيم كه وقتي هم مجتهد به ما مي گويد يكي واجب است و دو تاي ديگر مستحب ، بگوييم ما مغتنم مي شماريم و آن دو تاي ديگر را هم مي گوييم .  

منبع: مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، ج 23 ، (آزادي معنوي) ، ص 511