فرهنگ مزاح

فرهنگ مزاح

فرهنگ مزاح مهم است . ائمه ي ما نيز خودشان اهل مزاح بودند . يونس شيباني خدمت امام صادق عليه السلام آمد، آن حضرت پرسيد : دوستان و رفقاي ما چطورند؟ گفت خوبند ، نماز مي خوانند و شروع به تعريف كردن از عبادت آن ها نمود . آن حضرت فرمود: آيا آن ها اهل شوخي و مزاح هم هستند ؟ عرض كرد: خير يابن رسول الله !خيلي اهل شوخي و مزاح نيستند . فرمود: از جانب من به آن ها بگوييد كه باهم  شوخي و مزاح داشته باشند ، منتها در حد صداقت. منتها در حد صداقت. پيغمبر اكرم مي فرمايند: « إنّي لَأمزَحُ»؛ من خودم اهل شوخي هستم « وَ لَا أَ قُولُ إلّا حَقّا»؛ و چيزي جز حق نمي گويم . مزاح فرهنگي دارد. شخصي امام حسن عليه السلام را خيلي دوست داشت و انسان شوخي بود ، گاه گاهي خدمت آقا مي آمد و بعضي جريان ها را نقل مي كرد و آقا را مي خنداند و مي رفت ، و از اين كار خوشحال بود . مدتي تاخير كرد و خدمت حضرت نيامد وقتي خدمت آقا آمد ، آن حضرت فرمود: فلاني ، چطوري؟ حالت چطور است؟ گفت : آقا من حالي دارم كه نه خدا دوستم دارد نه شيطان ، و نه خودم ، خودم را دوست دارم . آقا فرمود: اين كه معما شد ، مگر مي شود كسي را هم خدا، هم شيطان ، و هم خودش دوست نداشته باشد؟ گفت : آقا ، خدا آدم متدين و متقي  وانسان متعبد و اهل خشوع وعبادت و بنده ي خالص را دوست دارد، خلوص و خشوع من نيز در حدي نيست كه ادعا داشته باشم ، پس خدا مرا دوست ندارد ، چون عبادت من آن گونه نيست  كه خدا راضي باشد . شيطان هم دوستم ندارد ، چون شيطان مي گويد  دنبالم بدو ، ولي من دنبالش نمي دوم ، مي گويد حرام بخور ، دروغ بگو، تهمت بزن ، ولي من به حرفش گوش نمي دهم . خودم هم خودم را دوست ندارم ، چون من يك آدمي مي خواهم كه پير نشود ، موهايش سفيد نشود ، مرگ سراغش نيايد ، هميشه زنده باشد، جوان باشد، مريض نشود و درد نداشته باشد . اين گونه هم كه نيستم چون پير مي شوم و هم موهايم سفيد مي شود . آقا خيلي خنده اش گرفت، به خاطر سخنان اين شخص كه اين گونه مزاح مي كرد لبخند زد. گاهي در كلام اهل بيت عليهم السلام نيز فرهنگ مزاح ديده مي شود.

منبع : سلسله سخنراني هاي استاد رفيعي ، ج 3، ص 139

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.