موضوع: "29دی"
شيو هاي تربيتي در كلام امير مومنان عليه السلام
دوشنبه 97/02/17
شيو هاي تربيتي در كلام امير مومنان عليه السلام
اصل تشويق
اصل سوم از روش هاي تربيتي اصل تذكر و تشويق مي باشد . و اصل بسيار مهمي است . اما بسياري از ما مي خواهيم در زندگيمان مخصوصا در برخورد تربيتي با جوان ها ونوجوان ها با تنبيه پيش برويم كه اين روش تنبيه فايده اي ندارد مگر در موارد خاص.
بخشش گنه كار به خاطر فضائلش
فردي را كه دزدي كرده بود خدمت امير المومنين عليه السلام آوردند و به آقا عرض كردند : اين شخص حافظ مقداري از قرآن است . امير المومنين عليه السلام به او فرمودند: چه مقدار از قرآن را حفظ هستي ؟ دزد گفت: سوره ي بقره را كامل حفظ كرده ام . حضرت فرمودند: به خاطر حفظ سوره ي بقره از اجراي حد گذشتم اما ديگر دزدي نكن . اين تشويق است ، خطا كرده است ، اما يك جنبه ي مثبت دارد . اگر يك سيگار در كيف جوانت پيدا شد ، يك جايي اشتباه كرد ، يك روز نمازش ترك شد ؛ اما اين جوان امانتدار و مودب است، اين جوان احترامتان مي كند، نكات مثبت اخلاقي اش را در كنار نكات منفي اخلاقي اش بگذار . اصل تشويق مخصوصا در دوره ي جواني و نوجواني حائز اهميت است .
تكريم وتشويق فرزند
امام حسن عليه السلام كودك بودند كه اميرالمومنين عليه السلام در منزل خودشان به وي فرمودند : حسنم ، برو منبر سخنراني كن . امام حسن عليه السلام گفتند : بابا جان ، شما نشسته ايد در حضور شما نمي شود. امير المومنين عليه السلام فرمودند: من مي روم . حضرت آمدند دم در ايستادند حرف هاي امام حسن عليه السلام را مي شنيدند اما امام حسن عليه السلام، امير المومنين عليه السلام را نمي ديدند. امام حسن عليه السلام اول شروع كرد به حمد خدا و ثناي رسول الله صلي الله عليه و آله و بعد مطالب اخلاقي را تذكر دادند. وقتي تمام شد امير المومنين عليه السلام آمدند امام حسن عليه السلام را در آغوش گرفتند و لبهايشان را بوسيدند . اما ما اجازه نمي دهيم بچه هايمان حرف بزنند . امير المومنين عليه السلام فرزندشان را مي فرستند از همان كودكي در خانه سخنراني كند كه اهل سخن و گفتار بشود ، در جامعه بتواند خودش را بروز دهد. شما هم فرزندت را بفرست تا خريد كند ، ولو كلاه سرش برود يا اشتباه كند.اما اين باعث مي شود كم كم اصل تشويق و تذكر در زندگي بچه را درست تربيت كند و به جامعه بياورد . بنابراين اصل و روشهاي تربيتي عبارتند از: اصل تسهيل ، اصل اعتدال ،اصل تشويق، اصل تدريج، اصل تذكر، اصل قاطعيت، اصل تنبيه، و…كه اين ها هر كدام در جاي خودش بايد تعريف شود.
منبع: سلسله سخنراني هاي استاد رفيعي ، جلد سوم ، صفحه 314
شيوه هاي تربيتي در كلام اميرمومنان عليه السلام
سه شنبه 97/02/11
…شيوه هاي تربيتي در كلام اميرمومنان عليه السلام
تربيت مساله خيلي پيچيده اي است ، گاهي يك عامل باعث مي شود همه ي عوامل ديگر به هم بريزد . يك عامل پسري مثل پسر نوح را از تربيت و خاندانش جدا مي كند و درحوزه ي اهل نبودن قرار مي دهد؛” إنهُ لَيسَ مِن أهلِكَ".امروزه هركس بدون روش وارد كاري شود شكست مي خورد. مسلما تربيت روش دارد .بايد اين شيوه ها را ديد .البته اين روشها را نمي شود براي همه يكسان پياده كرد .بعضي از اين روشها براي نوجوانان خوب است . بعضي از اين روش ها براي مسن ها خوب است ؛ بعضي از اين روشهامربوط به همه است. گرچه روش هاي تربيتي زياد است اما در اين جا به چند مورد اكتفا مي شود:
1. اصل تسهيل
يكي از شيوه هاي تربيتي روش تسهيل وتيسير است ؛ يعني روش آسان گيري و سخت نگرفتن . شخصي خدمت امام صادق عليه السلام آمد – اين روايت خيلي قابل توجه است .- امام صادق عليه السلام به او فرمود: مردم هفت گروه مي شوند :” إن مِنَ المُسلِمِينَ مَن لَهُ سَهمٌ” ؛ بعضي ها يك ظرفيت دارند ، ” وَ مِنهُم مَن لَهُ سَهمَان” ؛ بعضي ها دو ظرفيت دارند ،” وَ مِنهُم مَن لَهّ ثَلاثَهُ أسهُمٍ"؛ بعضي ها سه ظرفيت دارند، “وَمِنهُم مَن لَهُ أربَعهُ أسهُمٍ وَ مِنهُم مَن لَهُ خَمسَهُ أسهُم وَ مِنهُم مَن لَهُ سِته أسهُم” ، امام ظرفيت ها را همين گونه شمرد تا اين كه فرمود :” وَ مِنهُم مَن لَهُ سَبعَه أسهُمٍ"؛ بعضي ها هفت ظرفيت دارند . بعد امام صادق عليه السلام فرمود: كسي كه سه ظرفيت دارد اگر چهار ظرفيت به او بار كني جواب نمي دهد . اگر شما در يك ظرف 20 ليتري ، 30 ليتر آب بريزيد 10 ليتر آن بيرون مي ريزد . امير مومنان عليه السلام فرمود: ” لا يَزال ُ النَاسُ بِخَيرٍ مَا تَفاوَتُوا فَإذا استَوَوا هَلَكُوا"؛ مردم با هم تفاوت دارند ، و اگر اين تفاوت ها نبود هلاك مي شدند.همه يك طور نيستند ، آيا اصحاب پيغمبر صلي الله عليه و آله مثل هم بودند ؟ آيا اصحاب ائمه عليهم السلام مثل هم بودند؟ امام صادق عليه السلام فرمود : كساني كه به پيغمبر ايمان مي آوردند چند دسته بودند :"مِنهُم من يُومِنُ بِا السَمعَه"؛ بعضي ها همين كه پيغمبر صحبت مي كرد ايمان مي آوردند؛ مثل ابوذر. ابوذر از پيغمبر معجزه نخواست همين كه پيغمبر را ديد ايمان آورد ."وَ منهُم من يُومِنُ بِالنَظَره"؛ بعضي ها با گوش كردن ايمان نمي آوردند آنها معجزه مي خواستند ، مي گفتند آقا ، به آن درخت بگو جلو بيايد يا عقب برود ، بعد ما ايمان مي آوريم . مي گفتند : يا رسول الله ، چشمه اي جاري كن بعد ما ايمان مي آوريم . يا مرده را زنده كن بعد ما ايمان مي آوريم . امام صادق عليه السلام فرمود بعضي ها با شنيدار ايمان مي آورند و بعضي ها با ديدن معجزه ؛ اما بعضي ها مثل ابو جهل نه با شنيدن ايمان آوردند ونه با ديدن. وقتي معجزه را ديدند ، گفتند : اين سحر است ، وقتي شنيدند ، گفتند : كذب است. حال آيا شما مي توانيد ابو جهل و ابوذر را كنار هم يكسان ببينيد ؟ اصل تسهيل معنايش اين است، “يُريِدُاللهُ بِكُمُ اليُسرَ” خدا از شما آسان خواسته ،” وَ لَا يُرِيدُ بِكُمُ العُسرَ"؛ خدا از شما سختي نخواسته است ….
منبع:سلسله سخنراني هاي استاد رفيعي ، جلد سوم ،ص 305 (به صورت گزيده)
شيوه هاي تربيتي در كلام امير مومنان عليه السلام
چهارشنبه 97/02/05
1.اصل اعتدال
راه درست در كلام مولا
امير المومنين عليه السلام فهميدند دوبرادر به نام هاي عاصم و عَلاء يكي خانه ي بزرگي با امكانات زياد دارد ، و ديگري درون غار رفته و عبادت مي كند. در واقع يكي از برادران ترك دنيا و ديگري به دنيا رو كرده است . حضرت به آن كه خانه ي بزرگي داشت ، فرمودند: خانه ات خوب است ولي در خانه ات از فقرا پذيرايي كن. در اين خانه سفره بينداز و خانه را در خدمت مردم بگذار .نمي گويم خانه ي بزرگ نداشته باش سعادت مرد خانه ي بزرگ است ؛ اما اين خانه را در خدمت دين بگذار . به آن برادري كه در غار رفته بود فرمودند: اي دشمن نفس خودت ، تو چرا به غار پناه برده اي ؟! چرا دنيا را ترك كرده اي ؟! بنابر اين اصل دوم در تربيت ، اصل اعتدال و ميانه روي است .
منبع: سلسله سخنراني هاي استاد رفيعي ، ج 3، ص 314
جوان و خودسازي
دوشنبه 97/02/03
جوان و خودسازي
جواني حساس ترين دوران زندگي انسان است. جوان دوران كودكي و بازي را سپري كرده ، عقل اجتماعي او بيدار و خود را يكي از اعضاي جامعه انساني دانسته ومسئوليت پذير مي گردد. به آينده ي خويش مي نگرد و به آن اهتمام مي ورزد.
مهم ترين وظيفه جوان در اين دوران حساس دو چيز است: يكي خود شناسي و ديگري خود سازي.
خود شناسي به اين معناست كه توجه داشته باشد كه انسان است نه حيوان ؛ موجودي است عاقل و مسئول .تكاليفي بر عهده اش نهاده شده كه با انجام آنها جنبه ي انسانيت خود را تقويت مي كند و سعادت دنيوي و اخروي خود را تامين مي نمايد ؛ چون عملا عبوديت خود را پذيرفته و به وظايف بندگي عمل كرده لياقت آن را پيدا مي كند كه در جهان نوراني پس از مرگ با اوليا و مقربان خدا هم نشين و از الطاف الهي بهره مند گردد و بهترين زمان مناسب براي انجام اين مهم ، زمان جواني است .
اگر جوان در انجام اين امر مهم غفلت ورزيد و تسليم قواي حيواني يعني لذت جويي ، خواب و خوراك و شهوت راني بي حساب و كتاب و در يك كلام فراموش كردن بندگي و عبوديت شد ، بزرگ ترين اشتباه را مرتكب شده و پشيماني صرف سودي ندارد مگر اينكه گذشته ها را جبران كند و چنين توفيقي دشوار و بعيد به نظر مي رسد.
به تناسب خود سازي چند نكته را ياد آور مي شوم:
الف)ترك گناه
تصميم بگيريد گناه نكنيد .گناهان را بشناسيد و تصميم بگيريد از ارتكاب آنها جداً اجتناب نماييد؛ اما شناخت صحيح گناهان هم كار آساني نيست . بايد توجه داشته باشيم كه نفس اماره با تسويلات شيطاني ، گاهي گناهان بزرگ را كوچك و گناهان كوچك را بزرگ جلوه مي دهد.
ب) كنترل نگاه
چشمتان را از نگاه هاي لذت جويانِ به جنس مخالف و موافق ، فيلم ها و عكس هاي مستهجن در ماهواره و اينترنت و حتي مناظر تحريك كننده اجنبي در صدا وسيما و موبايل جداً نگاه داريد كه علاوه بر گناه ، آثار بدي در روح و اعصاب شما به جا مي گذارد كه معالجه آنها كار بسيار دشواري است . همچنين فكرو دل خويش را از چنين توهمات ، تخيلات و افكاري پاك نماييد.
ج) حفظ زبان
از دروغ ، غيبت ، تهمت ، اشاعه فحشا ، بازي با آبروي ديگران ، تمسخر و شوخي هاي بي جا ، پخش عقايد باطل و گمراه كننده و ديگر گناهان زباني جداً خودداري نماييد.
د) در محضر خداييم
اين نكته را فراموش نكنيد كه ما همواره در محضر خدا هستيم و او براعمال و كردار وحتي افكارمان نظارت دارد همواره به ياد خدا باشيد.
ه) استاد اخلاق
انسان همواره به استاد اخلاق نياز دارد. در انتخاب استاد دقت كنيد كساني را براي اخلاق انتخاب كنيد كه خود اهل عمل باشند تا از كردارشان پند بگيريد. با توجه به اينكه در بين افراد مدعي اخلاق فريبكاراني نيز وجود دارد ، در انتخاب استاد خوب با افراد مورد اعتماد مشورت كنيد و در صورت نيافتن افراد مورد اعتماد ، مي توانيد از كتب اخلاقي مورد اعتماد استفاده نماييد و در همين رابطه نيز با افراد صالح مشورت كنيد.
منبع : رهنمودهايي به طلاب و دانشجويان جوان از منظر آيت الله اميني ، ص 22
چرا ما در هر ركعت نماز دوبار سجده مي كنيم ؟
سه شنبه 97/01/28
چرا ما در هر ركعت نماز دوبار سجده مي كنيم ؟
شخصي از حضرت علي عليه السلام سوال كرد: چرا ما در هر ركعت نماز دو بار سجده مي كنيم ؟ همين طور كه يك بار ركوع ميكنيم يك بار هم سجده كنيم .چه حصوصيتي در خاك است؟ (البته مي دانيد كه سجده يك خضوع بالاتر و خشوع بيشتري از ركوع است ؛ چون سجده اين است كه انسان آن عزيزترين عضوش را -_ عزيزترين عضو انسان سر است ، آنجا كه مغز انسان قرار گرفته است و در سر هم عزيزترين نقطه پيشاني است _ به علامت عبوديت روي پست ترين چيز يعني خاك مي گذارد ، جبين بر خاك مي سايد ، اين طور در مقابل پروردگار اظهار كوچكي مي كند .)
امير المومنين اين آيه را خواند: مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ . اول كه سر به سجده مي گذاري و بر مي داري يعني مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ . همه ي ما از خاك آفريده شده ايم ، تمام اين پيكر ما ريشه اش خاك است ، هر چه هستيم از خاك به وجود آمده ايم . دو مرتبه سرت را به خاك بگذار ، يادت بيايد كه مي ميري و باز به خاك برمي گردي. دوباره سرت را از خاك بردار و يادت بيفتد كه يك بار ديگر از همين خاك محشور و مبعوث خواهي شد.
منبع : مجموعه آثار استاد شهيد مطهري ج 23، ص 528 (آزادي معنوي)