موضوع: "29دی"

عمليات بيت المقدس

عمليات بيت المقدس – مرحله اول

در ساعت 30 دقيقه ي بامداد 10/02/61 رمز عمليات با نام مبارك « يا علي بن ابي طالب عليه السلام » توسط سردار محسن رضايي ، فرمانده وقت سپاه پاسداران و سپهبد شهيد صياد شيرازي ، فرمانده وقت نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران از قرارگاه كربلا به نيروهاي تحت امر صادر مي شود.

بدين ترتيب عمليات بيت المقدس در منطقه ي عملياتي جنوب و غرب كارون ، جنوب غربي اهواز و شمال خرم شهر ، با هدف آزاد سازي خرمشهر ، هويزه ، جفير ، ايستگاه حسينيه ، جاده اهواز_ خرمشهر و در نهايت انهدام و اخراج دشمن از خاك ايران اسلامي و رسيدن به مرزهاي بين المللي آغاز مي شود.

در اين عمليات ، تعدا زيادي از بعثيان كشته ، زخمي و اسير شده و تعداد زيادي از ادوات زرهي آنان نيز منهدم و به غنيمت در آمده بود . و رزمندگان اسلام با نصب پل از شرق به غرب كارون انتقال يافته و در اطراف جاده ي خرمشهردر حال تثبيت موضع آماده مي شوند كه به طور كامل جاده را آزاد و به اهداف بعدي نايل آيند.  

 

بدين ترتيب عمليات بيت المقدس در منطقه ي عملياتي جنوب و غرب كارون ، جنوب غربي اهواز و شمال خرم شهر ، با هدف آزاد سازي خرمشهر ، هويزه ، جفير ، ايستگاه حسينيه ، جاده اهواز_ خرمشهر و در نهايت انهدام و اخراج دشمن از خاك ايران اسلامي و رسيدن به مرزهاي بين المللي آغاز مي شود.

عمليات بيت المقدس _ مرحله دوم

دومين مرحله از عمليات بيت المقدس در تاريخ 16/02/61با رمز مبارك «يا علي بن ابي طالب عليه السلام»در حالي كه منورهاي دشمن آسمان منطقه را چون روز روشن كرده بود ، آغاز مي شود.

در اين عمليات ، گروه ديگري از نيروهاي عراقي كشته و زخمي و تعدادي هم به اسارت در مي آيند . همچنين غنايم زيادي به دست رزمندگان مي افتد. در اين مرحله از عمليات پادگان حميد ، جاده اهواز _ خرمشهر ، ايستگاه حسينيه و جفير و هويزه آزاد شده و دشمن با تحمل تلفات و حسارات سنگين مجبور به عقب نشيني مي شود.

عمليات بيت المقدس _ مرحله سوم

صدام ، از ترس ادامه عمليات و براي جلو گيري از آن ، تمام نيروهايش را عقب مي كشد و با تمركز دادن آنان در محور شلمچه _ خرمشهر و با احداث مواضع جديد و ميدان هاي آتش گسترده و آرايش گردان هاي  جديد تانك ، خود را آماده نبردي بزرگ مي نمايد.

در تاريخ 19 و 20/02/61 ايران در اين محور دست به حمله مي زند ، ولي در هر دو مورد به علت مقاومت شديد دشمن به خصوص در محور شلمچه ، كار عمليات ناموفق مي ماند . به رغم عدم موفقيت ، بيش از 100 افسر و درجه دار و215 سرباز عراقي به اسارت در مي آيند.

در ادامه ي مرحله سوم ، كار پيشروي به طرف خرمشهر مسدود و نيروهاي زرهي دشمن با اجراي پاتك هاي موفقيت آميز كه با آتش شديد توپخانه و حمله گسترده ي هوايي همراه بود ، رزمندگان اسلام را از ادامه ي پيشروي باز مي دارند.

نيروهاي اسلام كه توانسته بودند با پيشروي برق آسا از جنوب بستان تا شمال خرمشهر را آزاد كرده و به كنترل در آورند ، ناگهان در محور جديد با مقابله شديد مواجه مي شوند و با شرايط پيش آمده به نظر مي رسيد كه كار فتح خرمشهر به تعويق افتد.

درحالي كه همگان مي پندارند ايرانيان فتح خرمشهر را به بعد موكول كرده و براي اثبات ادعاهاي خود توقف عمليات را در محور شامچه _ خرمشهر گوشزد مي كنند ، فرماندهان و مسئولان جمهوري اسلامي با نهايت جديت به تدارك حمله مي پردازند . با درخواست فرماندهان نظامي ايران ، امت سلحشور و رزمندگان غيرتمند ، به سرعت خود را به مناطق جنگي مي رسانند و در صف داوطلبان آزادي خرمشهر قرار مي گيرند .

سرانجام مرحله سوم عمليات بيت المقدس با رمز « يا محمد بن عبدالله» در ساعت 12/30 دقيقه روز شنبه مورخه 1361/03/01با هدف آزاد سازي خرمشهر آغاز مي شود .

چهار لشكر خط شكن ايران هجمه ي خود را به مواضع دشمن شروع مي كنند . به دليل حضور گسترده مردم و به كار گيري تاكتيك هاي ابتكاري ، عمليات با موفقيت پيش مي رود . ضربات شكننده ي رزمندگان اسلام توان قواي دشمن را تحليل مي برد.

در آستانه ي ورود قواي ايران به خرمشهر ، بخش فارسي راديو بغداد مكرر اعلام مي كند : « دفاع از خرمشهر به معني دفاع از بصره است آبروي امت عرب در گرو دفاع از خرمشهر است.»

راديو بغداد تمام تلاش خود را به كار مي گيرد تا با تبليغات و برانگيختن احساسات سربازان وحشت زده خود، آنها را وادار به مقاومت كند . راديو بغداد كه با آزاد سازي هويزه ضربه محكمي دريافت كرده بود به انتشار اخبار كذب پرداخته وانمود مي كند كه رژيم بعث پيروزي هاي درخشاني را كسب كرده است . از قول فرماندهي لشكرهاي بدون سرباز و بي نام و نشان اعلام مي كند كه سربازان عراق با حملات كوبنده موفق شده اند تلفاتي سنگين به قواي ايران وارد و بقيه را وادار به فرار كنند . اين راديو در ادامه ي تبليغات خود با التماس از بعثيان مي خواهد كه مانع ورود ايرانيان به خرمشهر شوند . رسوايي اين راديو به جايي مي رسد كه به نيروهاي محاصره شده و وحشت زده خود طرز مبارزه وانهدام نيروهاي ايراني را ياد داده و از آنان مي خواهد با شناسايي دقيق از مواضع ايرانيان و بستن راههاي نفوذ و يورش بي امان ، درس تلخي به بسيجيان و ديگر نيروهاي رزمنده ايراني بياموزند و جهنمي فراموش نشدني برايشان پديد آورد.

رزمندگان اسلام از جمله تيپ امام حسين عليه السلام سپاه ، پل هاي تداركاتي روي اروندرود  را تصرف و يا منهدم مي كنند و با اين عمليات درخشان ، حلقه ي محاصره تكميل مي شود.

با پيكار و ايثارگريهاي نيروي زميني و هوايي ايران لحظه به لحظه حلقه ي محاصره تنگتر و خرمشهر در يك قدمي آزادي قرار مي گيرد. به هنگام ظهر ، اولين درگيري براي ورود به شهر انجام مي شود. در اين ميان تعدادي از بعثيان سزسختانه مقاومت مي كنند و از ديگران هم مي خواهند كه به دفاع از شهر بپردازند؛ اما اين مقاومت ها در برابر حملات و فشار سنگين نيروهاي اسلام ناچيز جلوه مي كند و نبض خرمشهر بي صبرانه در انتظار قدوم رزمندگان با آهنگي موزون مي تپد.

سر انجام خرمشهر قهرمان كه طي 34 روز نبرد سراسر حماسي توانسته بود با دست خالي و تنها با كوكتل مولوتف ، ژ3…و جانفشاني مدافعان چشم براه از آن جمله شهيد فهميده و شهيد بهنام محمدي (نوجوانان سيزده ساله كرجي و خرمشهري ) دو لشكر عراق را پشت دروازه هاي شهر به زانو در آورند ، پس از 25 روز نبرد سنگين در سوم خرداد زمانيكه عقربه ساعت روي 50/13(سيزده و پنجاه دقيقه)قرار مي گيرد پس از 578 روز ، در حاليكه از بي سيم كليه يگانهاي عمل كننده خبرِ مبارك خرمشهر آزاد شد ، فلب امام شاد شد به گوش مي رسد به مامِ وطن باز مي گردد.در ساعت 5/4 بعداز ظهر راديوي جمهوري اسلامي ايران اين خبر را اعلام ميكند شنوندگان عزيز توجه فرماييد: خرمشهر شهر خون آزاد شد الله اكبر الله اكبر

موقعيت و تاريخچه خرمشهر

موقعيت و تاريخچه خرمشهر

خرمشهر يكي از شهرهاي زيبا جنوب بوده و جزو بزرگترين بنادر خاور ميانه و خليج فارس به حساب مي آيد . اين بندر در محل برخورد رود كارون و اروند رود ، نزديك به منطقه استوايي قرار گرفته است و ميتواند كشتي هاي بزرگ اقيانوس پيما را پذيرا شود. با داشتن 13 اسكله (قبل از جنگ ) نقش ويژه اي را در اقتصاد و بازرگاني منطقه ايفا مي كرد.

اين شهر داراي آب وهواي گرم و مرطوب و نخلستانهاي گسترده اي است كه مانند كمربندي سبز گرد شهر حلقه زده است . رود كارون شهر را به دوقسمت شرقي و غربي تقسيم كرده و پس از عبور و رسيدن به دو رود دجله و فرات ، اروند رود را تشكيل مي دهند .

نزديكترين شهر به خرمشهر ، آبادان با 23 كيلومتر فاصله است. بندر بصره در 48 كيلومتري غرب آن و اهواز در 128 كيلومتري شمال آن واقع است . مردم آن عرب زبان بوده و تعدادي مهاجر نيز در اين شهر زندگي مي كنند . اكثريت آنان داراي مذهب شيعه هستند .

اين شهر قبل از جنگ داراي 6 سينما ، 91 مسجد مجهز به كليه وسايل ارتباطي و نيز داراي 13 بيمارستان ، 220 هزار نفر جمعيت و 40 هزار واحد مسكوني بود كه به علت اهميت استراتژيكي از قديم مورد توجه بيگانگان بوده است . در طول تاريخ چندين بار به اشغال بيگانگان در آمده است . در سال 1833 ارتش عثماني با حمله به خرمشهر علاقه خود را براي تصرف آن نشان مي دهدو پس از در گيري زياد ، اين بندر به تصرف آنان در مي آيد كه بعداً بر اساس پيمان (1847) ارض روم ، به ايران باز پس داده مي شود.

بار ديگر در زمان ناصر الدين شاه ، نيروهاي انگليس با حمله به جنوب ايران و تصرف اين بندر ، حضور خود را به نمايش گذاشته و در اين ميان شاه نالايق ، عنوان بهترين تماشاچي را در اين حمله كسب مي كند. كشف نفت در شبه جزيره ي  آبادان و احداث پالايشگاه ، به اهميت و اعتبار اين شهر افزوده  و عوامل بيگانه كه در ابتداي حمله ، ضربه اي سنگين به شهر وارد كرده بودند ، به ناچار به خاطر موقعيت درخشان اين بندر و استفاده فراوان از آن سعي در بازسازي و ايجاد تاسيسات آن مي كنند . با توسعه ي اين اسكله ها و ايجاد اسكله هاي مخصوص كشتي هاي بزرگ ، بندر بصره تحت الشعاع بندر خرمشهر قرار گرفته و از اهميت آن كاسته مي شود . در سال 1320 هجري شمسي دولت انگليس خرمشهر را اشغال و متفقين در اين شهر پياده مي شوند . ( در زمان جنگ جهاني دوم ) از روياهاي رژيم عراق انضمام اين بندر به خاك عراق بود و سرانجام براي تحقق اين رويا ، در 31 شهريور 1359 به خرمشهر حمله مي كند . ارتش صدام با استعداد دو لشكر به شهر هجوم مي آورد و پس از 34 روز مقاومت بي نظير و فراموش نشدني ، خرمشهر به تصرف ارتش عراق در مي آيد.

شوراي فرماندهي عراق با گذاشتن نام محمره [1] براي خرمشهر تلاش مي كند آن را يك شهر عربي قلمداد نموده و پس از ايجاد دژهاي دفاعي نفوذ ناپذير شهر را براي هميشه از آن خود مي كند.

اهميت اين شهر چنان بود كه صدام براي حفظ آن بسياري از نيروهايش را از محورهاي ديگر عقب مي كشد تا خرمشهر را با چنگ ودندان حفظ كند.



[1] .توضيح : تا تير ماه 1314 هجري و شمسي كلمه عربي محمره بر خرمشهر اطلاق مي شد تا اين كه در اين سال با تصويب هيئت وزيران حكومت وقت نام خرمشهر رسما برآن نهاده شد.

 

منبع: كارنامه توصيفي عمليات هاي هشت سال دفاع مقدس ، ص105

روايتي از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در مورد اهل بيت عليهم السلام

روايتي از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در مورد اهل بيت عليهم السلام

در روايتي از وجود مقدس پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله آمده است : «لَو كَان َ الحِلمُ رَجُلاً لَكانَ عَلِياً »؛ اگر قرار بود حلم وبردباري مجسم شود امير المومنين عليه السلام مي شد، چرا كه حلم و بردباري ايشان در راس همه است. صبر وبردباري حضرت در مقابل حوادثي بود كه منشا و آغازش بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام بود .«لَو كَانَ الحُسنُ هَيئهً» ؛ و اگر بخواهيد حسن وخوبي ونيكي را به تصوير بكشيد، «لَكانَت فاطمَه عليها السلام»؛ فاطمه مي شود. « لَوكانَ الحَياءُ صُورَهٌ»؛ و اگر بخواهيد حياء را تصور كنيد« لَكانَ الحُسَينُ عليه السلام » ابا عبدالله عليه السلام تصوير صفت حياء مي شود. « لَو كانَ الفَضلُ شَخصاً»؛ و اگر بخواهيد عقل ، خرد و تدبير را تصوير كنيد «لَكانَ الحَسنُ عليه السلام » تصور آن ، امام مجتبي عليه السلام است . البته همه ي اين صفات را همه ي ائمه دارند ، همان گونه كه در زيارت جامعه ي كبيره هم خطاب مي كنيم : « شما مركز كرامت و اخلاق ونيكي هستيد»، منتها اين روايت با عنايت به زندگي اين بزرگان وارد شده است كه تجسم حلم امير المومنين ، تجسم حُسن زهراي مرضيه ، تجسم حياء ابا عبدالله عليه السلام و تصوير و تجسم عقل و خرد و انديشه امام مجتبي عليه السلام است. مرحوم خواجه نصير طوسي _ رضوان الله تعالي عليه _ براي هر كدام از ائمه درود وصلوات ويژه اي دارد كه معروف به صلوات چهارده معصوم است الفاظش را خيلي دقيق انتخاب كرده است ؛ وقتي به امام حسن مجتبي عليه السلام مي رسد مي نويسد :« السلام علي السَيِدِالمُجتبي ، و الامامِ المُر تَجي ، صاحِبِ الحَسَبِ المَنيع و الفَضلِ الجَميع ، صاحبِ الجُودِ والمِنَن، دافِعِ المِحَنِ والفِتن» يعني سلام بر امامي كه جود و كرامت در زندگي اش موج مي زد، فتنه زدايي و ظلم زدايي در زندگي اش موج مي زد ، «الامام ُالرَفيع»؛ امام بلند مرتبه كه تمام فضائل در زندگي او جمع بود .

منبع : سلسله سخنراني هاي استاد رفيعي ، ج 3 ، ص 177

ابعاد معنوي ضيافت الله

يك جمله از خطبه [ازخطبه اي است كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله در ماه رمضان فرموده اند) اين است كه خداوند شماها را مهمان كرده  است ، دعوت كرده است شما را به ضيافت ، شماها در ماه مبارك مهمان خدا هستيد ؛ مهماندار خداست و مخلوق مهمان او است. البته اين ضيافت نسبت به اوليا كُمّل الهي به آن نحوي نيست كه ما تخيل مي كنيم ، يا دست ما به او برسد. ما بايد حساب كنيم ببينيم كه اين ضيافت چي بوده است و ما چقدر راه يافتيم به اين ضيافت . در عين حالي كه همه ي عالم تحت رحمت الهي است و هر چه هست رحمت اوست و رحمت او به هر چيز واسع است، لكن باب ضيافت ، يك باب ديگر است ، دعوت به ضيافت يك مسئله ي ديگر است .

اين ضيافت همه اش ترك است ؛ ترك شهوات از قبيل خوردنيها، نوشيدنيها وجهات ديگري كه شهوات انسان اقتضا مي كند . خداوند دعوت كرده است ما را به اينكه شما بايد وارد بشويد در اين ميهمانخانه و اين ضيافت هم جز ترك ، چيزي نيست ؛ ترك هواها ، ترك خوديها ، ترك منيها ، منيتها . اينها همه در اين ميهمانخانه است و ما بايد حساب كنيم ببينيم كه آيا وارد شديم در اين مهمانخانه يا اصلا ، وارد نشديم ، راهمان دادند به اين ضيافتخانه يا نه ، استفاده كرديم از اين ضيافت الهي يا نه.

جوانها متوجه باشند كه در جواني مي شود اصلاح كند انسان خودش را . هر مقداري انسان سنش زيادتر مي شود ، اقبالش به دنيا بيشتر مي شود . جوانها نزديكترند به ملكوت .پيرها هر چه مي گذرد ، هر چه بر عمرشان  مي گذرد، هي اضافه مي شود يك چيزهايي كه آنها را از خدا دور مي كند . شماها در فكر باشيد كه اگر  از اين ضيافت درست بيرون آمديد آن وقت عيد داريد .عيد مال كسي است كه در اين ضيافت راه يافته باشد استفاده كرده باشد از اين ضيافت . همان طوري كه شهوات ظاهري را بايد ترك بكند، از شهوات باطني كه بالاترين سد راه است براي انسان ، بايد از اينها جلو گيري كند .تمام اين مفاسدي كه در عالم حاصل مي شود، براي اين است كه در اين ضيافت وارد نشده اند يا اگر وارد شده اند استفاده نكرده اند . خطاب به همه ي مردم است، همه دعوت شديد به ضيافت الله ، همه مهمان خدا هستيد و مهماني به ترك است . اگر ذره اي هواي نفس در انسان باشد ، اين به مهماني وارد نشده است يا اگر وارد شده است استفاده نكرده است . تمام اين جار و جنجالهايي كه در دنيا مي بينيد براي اين است كه استفاده از اين ضيافت نكرده اند ، در اين مهماني وارد نشده اند ، دعوت خدا را قبول نكرده اند .

كوشش كنيد كه اين دعوت را لبيك بگوييد ، راه به شما بدهند در اينجا و اگر چنانچه راه يافتيد مسائل حل است .اينكه مسائل ما حل نمي شود ، براي اين كه در ضيافت خدا وارد نشده ايم . در ماه رمضان اصلا ، وارد نشده ايم ؛ يك ترك اكل وشربي كرديم، لكن آن كه بايد بشود نشده است . اگر هواهاي نفساني بگذارد ، انسان به حسب فطرت الهي است، فطرت ، فطرت الله است ، همه هم توجه دارند به او، لكن اين توجه به دنيا كه توجه ثانوي است و اعوجاجي است ، اين جلو گيري مي كند از آن مسائلي كه بايد باشد. اگر ميبينيد در دنيا جنگ وجدال است و در بين شما هم - خداي نخواسته - نمونه اش هست، بدانيد كه در اين ضيافت وارد نشديد ، ماه رمضان را ادراك نكرديد . اقبال كرده است به شما ماه رمضان : اَقبَلَ عَلَيكُم شَهرُالله اما شما او را ردش كرديد، پس زديد.    

منبع : صحيفه امام ، ج 21، ص 45( به صورت تلخيص)

اميرمومنان عليه السلام محبوب ترين بنده ي خدا

اميرمومنان عليه السلام محبوب ترين بنده ي خدا

اخلاص در زندگي اميرالمومنين عليه السلام موج مي زند. اَنس بن مالك مي گويد: أم أيمن براي رسول خدا صلي الله عليه و آله غذاي خوبي پخته بود ؛ مرغ برياني خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله آورده بود . حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند: كاش محبوب ترين و با اخلاص ترين بنده ي خدا بياييد و با من هم غذا بشود . انس بن مالك مي گويد خيلي دلم مي خواست او يكي از انصار باشد . ديدم در خانه را مي زنند ، در را كه باز كردم علي بن ابي طالب عليه السلام بود به گونه اي حضرت را برگرداندم تا شايد يكي از انصار بيايد .مجددا بعد از لحظاتي ديدم امير المومنين عليه السلام در مي زنند . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله متوجه برگرداندن من شدند، فرمودند: اگر تا شب هم صبر كني جز علي عليه السلام بر اين در نمي آمد ؛ چون اوست كه محبوب خداست .در جنگ خيبر هم حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند: فردا پرچم را دست كسي مي دهم كه « يُحِبُ الله وَ رَسُولَهُ»  ؛ خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله را دوست دارد.« وَيُحِبُهُ  الله وَ رَسُولُهُ»خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز او را دوست دارند. در زيارت امير المومنين عليه السلام هم مي گوييم : علي جان !تو هم محبوب هستي و هم حب تو به خدا بي نظير است .

منبع: سلسله سخنراني هاي استاد رفيعي ،ج 3 ، ص 321